• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چه چیزهایی موجب دلتنگی و غمگینی می شود!

04 آذر 1393 توسط -


علاوه بر عوامل ظاهری بعضی عوامل معنوی (غیر ظاهری) هم در دلتنگی انسان نقش دارند که عوامل آن در روایات معصومین علیهم السلام ذکر شده است.

از آنجا که شناخت عوامل معنوی دلتنگی نقش بسیار مهمی در دست یابی به راههای برطرف نمودن دلتنگی دارد لذا ابتدا به بررسی برخی عوامل معنوی (و غیر ظاهری) حزن و اندوه درونی انسان از دریچه روایات معصومین علیهم السلام پرداخته سپس به راهکارهایی که در همین زمینه از سوی آن بزرگواران مطرح گردیده می پردازیم. امید است با رعایت این آموزه ها در برطرف کردن عوامل دلتنگی، در زندگی لحظات خوشی همراه با نشاط و شادکامی داشته باشید:

1. منفی نگرى:

امام کاظم علیه السلام می‌فرماید: “‌مَنِ اغْتَمَّ کانَ لِلْغَمِّ اَهْلَاً؛ (بحار الانوار، ج 68،‌ص 153)‌

آنکه غم خورد، شایسته غم و اندوه است.”

رسول اعظم صلی الله علیه و آله نیز فرمود: ‌"اِنَّ اللهَ بِحُکْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ الرُّوحَ وَ الْفَرَجَ فِی الْیَقین وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الهَمَّ وَ الْحُزْنَ فِی الشَّکِّ وَ السَّخَطِ؛

خداوند از روی حکمت و فضل خویش، آسایش و شادمانی را در یقین و راضی بودن به قضای الهی قرار داد و غم و اندوه را در شک و ناخشنودى.”(تحف العقول، ‌ص 6)

یکی از اسباب شادی و نشاط، نماز و ارتباط و مناجات با خداست. افرادی که به دعا و نماز می پردازند، کمتر دچار نگرانی و اندوه می شوند. هر کس زیاد استغفار کند، خداوند گِرِه غم های او را بگشاید و از هر تنگنایی بیرونش بَرَد و از آنجا که گمانش را هم نمی‌برد، روزیش رساند.

پ.ن: البته یادمون باشه کسی که استغفار می کنه دیگه اشتباهاتش رو تکرار نمی کنه و از کار اشتباهش واقعا پشیمونه میشه. نه اینکه هر کاری دوست داشتیم انجام بدیم و با یک ببخشید انتظار بخشیده شدن داشته باشیم.

ادامه دارد …

 1 نظر

چرا گاهی بی دلیل دلمان می گیرد؟

02 آذر 1393 توسط -


برخی اوقات انسان بدون هیچ دلیل و بهانه‌ای احساس گرفتگى، بی‌حالى، دلتنگی و بی‌حوصلگی می‌کند و غمی ناآشنا درون او را می‌آزارد. برخی بر این باورند که یکی از عوامل اصلی این بی حالی و اندوه، فاصله گرفتن از جمع دوستان و نزدیکان و پناه بردن به خلوت و انزوا است؛ در حالی که نمی توان این سخن را به عنوان دلیل کامل و صحیحی تلقی کرد؛ زیرا چه بسا ممکن است انسان در میان جمع باشد؛ ولی احساس غربت و دلتنگی نماید.

البته قابل انکار نیست که به طور حتم برخی عوامل ظاهری همچون: مرگ بستگان یا دوستان، شکست ها و ناموفقیت های تحصیلى، شغلی و خانوادگى، و دارا بودن برخی روحیات و رفتارهای منفی همچون: حس بدبینى، غرور و تکبر، خود برتر بینى، ارضا نشدن برخی تمایلات و خواسته‌ها، مشکلات مالی و اقتصادی و … نیز جزء عواملی به شمار می‌روند که در ایجاد ناراحتی درونى، بی‌حالى و کسالت روانى انسان نقش به‌سزایی ایفا می‌‌کنند؛

اما بحث در این است که گاهی اوقات انسان به ظاهر هیچ گونه مشکل خاصی در زندگی احساس نمی‌کند؛ ولی با این همه، بی حالی و گرفتگی درونى، روح و روان او را تحت فشار قرار می‌دهد، به گونه‌ای که خود انسان نیز برای آن دلیل و علتی نمی‌یابد.

برای بررسی دلایل نوشته های بعدی را دنبال کنید.

ادامه دارد …

 نظر دهید »

هل من ناصر ینصرنی؟!

09 آبان 1393 توسط -


حسین (علیه السلام) فریاد می زند: هل من ناصر ینصرنی؟؟؟

و من در حالی که نمازم قضا شده است می گویم:  لبیک یا حسین!!!

حسین(علیه السلام) نگاه می کند لبخند می زند،

و به سمت دشمن تاخت می کند و می گویم: لبیک یا حسین!!!

حسین(علیه السلام) شمشیر می خورد، من بر سر مادرم داد می زنم و می گویم: لبیک یا حسین!!!

حسین (علیه السلام) سنگ می خورد، من در مجلس غیبت می گویم: لبیک یا حسین!!!

حسین (علیه السلام) از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می آید

و من در پس نگاه های حرامم فریاد می زنم: لبیک یا حسین!!!

حسین (علیه السلام) رمق ندارد باز فریاد می زند: هل من ناصر ینصرنی؟؟؟

من محتاطانه دروغ می گویم و باز فریاد میزنم: لبیک یا حسین!!!

حسین (علیه السلام) سینه اش سنگین شده است، کسی روی سینه است.

حسین(علیه السلام) به من نگاه می کند، می گوید:  تنهایم یاریم کن

من نگاه می کنم و باز فریاد می زنم…..لبیک….

خورشید غروب کرده است….من لبخند می زنم و می گویم: – اللهم عجل لولیک الفرج–…

به چشمان مهدی(عج) خیره می شوم و می گویم: دوستت دارم تنهایت نمی گذارم!!

مهدی به محراب می رود، اشک می ریزد و برای گناهان من طلب مغفرت می کند…

مهدی تنهاست….حسین تنهاست…..من این را می دانم…. و همچنان گناه می کنم!!!!!

قلم: ناشناس

آجرک الله یا صاحب الزمان

 1 نظر

چند روز دگر محرمت می آید

01 آبان 1393 توسط -

 

ارباب صدای قدمت می آید

هنگامه اوج ماتمت می آید

ما در تب و تاب غم تو می سوزیم

چند روز دگر محرمت می آید …

 

صدای محرم

 1 نظر

عید رهایی و بندگی

11 مهر 1393 توسط -


این روزها نزدیک به عیدی می شویم که بزرگترین درس بندگی را یادآوریمان می کند. بندگی خالص و بریدن از همه تعلقات دنیا در برابر اطاعت از پروردگار!

عید قربان، عید شرافت و کرامت انسان و رها شدن از هر آنچه غیر خدایی است و هر آنچه رنگ تعلّق پذیرد.

اینکه بتوانی نفست را «رمی جمرات» کنی و در برابر اطاعت و بندگی معبودت از هر آنچه دوست می داری و برای نفست عزیز است بگذری.

از مقام، قدرت، وابستگی ها  و دلبستگی ها، زیبایی، مال، مدرک، خودخواهی، و بریدن دل از حرص و طمع و بخل و هوا و هوس و …

«تسلیم در برابر خداوند -حتی اگر آن امر به مذاق خوش نیاید - بزرگ ترین پیام عید قربان است».

عید قربان روز ارزشمندی انسان و پیروز شدن و سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است.

من و تو په چیز را قربانی این بندگی کنیم!

+ پیشاپیش این عید بزرگ بر شما مبارک

 5 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

خبرنامه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دلنوشت
  • مهدویت
  • مناسبت ها
  • شبهات
  • برای دخترم
  • تربیتی
  • اخلاقی
  • شعر

وبلاگ های من

  • باران اندیشه
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس